دوراهی
هوالمحبوب «شب تولد تو ستاره هارو تک تک به عشق تو شمردم تولدت مبارک ستاره هارو شمردم بدون تو دل زدم به سیاهی شب بدون تو....» خاطره هات داره تنمو می سوزونه... رد میشه از رد پای تو که رو قلبم حک شده می خوام برم شعر بخونم واسه تولد خاطره ها..... تنهایی می خونمش ، عیبی نداره، تو بارونی نشو... آخه این طوری غم تو دلم میشینه... وقتی داری شمع هاتو فوت می کنی ، به من فکر نکن... هرچند که می دونم تو اون لحظه تو فکرت نیستم.... تو داری آرزوهاتو دونه دونه می شمری... من که آرزوی تو نیستم تا بخوای برای رسیدن بهش شمع هاتو فوت کنی.... من خودم لحظه های قشنگو مرور می کنم.... قشنگی هایی که من توش نقش دارم... من بهت می گم تولدت مبارک... اما باش....بازم عیب نداره قشنگیش اینه که روز میلاد تو قشنگ بشه... با اونی که دنیاتو داره قشنگ تر می کنه.... میدونی؟ آخه قشنگی عشق سیاه و سفید من، به این بازی های قشنگ دنیاست که روزگار تو قشنگ باشه و من تو سیاهی خودم با خاطره ها دنبال بازی می کنم یا گاهی قایم باشک بازی؛ به رسم زیبای روزگار ، که تو چشم میزاری، من قایم میشم و تو..... یکی دیگه رو پیدا می کنی. به هر حال.... مثل همیشه واسه ستاره ها حرف می زنم.... از تو میگم، که هوای نگاتو داشته باشن... غم تو دلت نشینه.... دنیای قشنگت با عشق جدیدت قشنگ تر بشه.... با من نباش، با من نخند؛ اما بخند و شاد باش... روز میلادت مبارک دوستت دارم قشنگی دنیای من...... N&R 3/2/1390
زن عشق می کارد و کینه درو می کند و دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر... می تواند یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسر هستی... برای ازدواجش در هر سنی اجازه ی ولی لازم است و تو در هر زمانی که بخواهی، به لطف قانون گذار می توانی ازدواج کنی... در محبسی به نام «بکارت» زندانی است و تو ... او کتک می خورد و تو محاکمه نمیشوی... او می زاید و تو برای فرزندانش نام انتخاب میکنی.... او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد... او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را میبینی او مادر می شود و همه جا می پرسند «نام پدر» .... او متولد می شود هر روز ؛ عاشق می شود ، مادر می شود ، پیر می شود و می میرد... و قرن هاست که او عشق میکارد و کینه درو میکند چرا که در چین و شیار های صورت مردش به جای گذشت زمان، جوانی بر باد رفته اش را می بیند و در قدم های لرزان مردش گام های شتاب زده جوانی برای رفتن و درد های منقطع... قلب مرد سینه ای را به یاد می آورد که تهی از دل بوده و پیری مرد ، رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می کند . ...... و این ها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد... واین رنج است. روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو سه پند می دهم که کامروا شوی. 1-سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری. 2- در بهترین بستر و رختخواب جهان بخواب. 3-در بهترین کاخ ها و خانه های جهان زندگی کن. پسر لقمان گفت:« ای پدر! ما یک خانواده ی بسیار فقیریم چطور من می توانم این کار ها را انجام دهم؟» لقمان جواب داد :« اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را میدهد. اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر کجا که خوابیده ای احساس میکنی بهترین خوابگاه جهان است. و اگر با مردم دوستی کنی در قلب آن ها جای میگیری و آن وقت بهترین خانه های جهان مال توست.... !!!» به نظر شما کامروا شدن خیلی سخته؟؟؟!!! یادت باشه : تعطیلات بزودی تموم میشه وبعدش سرکار رفتنه که انتظار تورو میکشه ! بازم ?سال کار و خستگی! (ستاد کوفت کردن تعطیلات نوروزی) لحظه های هستی من از تو پر شده ست عیدت مبارک گلم با صد هزار تا بوسه ! تو عید میوه ها گرون میشه ، قدر خودتو بدون گلابی !!! نوروز هیچ عیدی برایم ارزشمند تر از حضورتو نیست. امیدوارم تو سال جدید موتور آرزو هات پنچر نشه ! چند سال و چند عید باید از عمر تو بگذره تا آدم بشی؟... یک سال از عمرت گذشت، ولی باز تو همونی که بودی... فرشته دوست داشتنی بهارمبارک!
هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز، نوروزتان امروز، امروزتان دیروز، دیروزتان پیروز، پیروزتان هر روز، اسگول شدی امروز! سال گذشته مبارک ! انجمن عقب افتادگان ذهنی باتبریک سال نو هر چه مشکل بزرگتر باشد هدیه نیز بزرگتر است
در تمام روز
در تمام شب
در تمام هفته
...در تمام ماه
در تمام سالی که گذشت...
نازنین من
.
.
.
نوروز مبارک
عشق منی عزیزم نذار دلم بپوسه !
.
.
.
عیدی ما یادت نره
عید?? مبارک
عاقبت زمستان رفت و رو سیاهیش برای ما موند
..
...
....
....
حاجی فیروز
Design By : Pichak |